اعرابی را دیدم در حلقه جوهریان بصره به زبان ساده
اعرابی را دیدم در حلقه جوهریان بصره به زبان ساده را از سایت سوگو دریافت کنید.
معنی ساده حکایت «اعرابی را دیدم در حلقه جوهریان بصره»
این حکایت مشهور از سعدی، حکایت مرد بیابانی است که در جمع جواهر فروشان بصره، قصه عجیبی را تعریف میکند.
داستان از این قرار است:
یک روز این مرد بیابانگرد، در بیابان گم میشود و دیگر هیچ آب و غذایی برایش باقی نمیماند. او از شدت تشنگی و گرسنگی، ناامید میشود و فکر میکند که خواهد مرد. ناگهان کیسهای پیدا میکند. او خوشحال میشود و فکر میکند که داخل کیسه غذاست. اما وقتی کیسه را باز میکند، میبیند که پر از مرواریدهای گرانبها است. او که به شدت تشنه و گرسنه است، از این همه جواهر هیچ خوشحالی نمیکند و فقط به فکر آب و غذاست.
معنی حکایت:
این حکایت میخواهد به ما بگوید که در شرایط سخت، چیزهایی که معمولاً ارزشمند هستند، دیگر ارزشی ندارند. برای مثال، وقتی انسان تشنه باشد، به جای جواهرات، به آب نیاز دارد. این حکایت همچنین به ما یاد میدهد که باید قدر داشتههایمان را بدانیم و به دنبال چیزهایی باشیم که واقعاً به آنها نیاز داریم.
به زبان سادهتر:
این داستان میخواهد بگوید که وقتی آدمی خیلی گرسنه یا تشنه باشد، دیگر به پول و جواهر کاری ندارد. آدم در آن لحظه فقط به چیزی نیاز دارد که بتواند گرسنگی و تشنگیاش را برطرف کند.
چرا این حکایت مهم است؟
* اهمیت قناعت: این حکایت به ما یاد میدهد که قناعت و راضی بودن به آنچه داریم، خیلی مهم است.
* ارزش واقعی چیزها: این حکایت به ما نشان میدهد که ارزش واقعی چیزها، بستگی به شرایط و نیازهای ما دارد.
* سادگی زندگی: این حکایت به ما یادآوری میکند که برای خوشبختی، به چیزهای خیلی زیادی نیاز نداریم.
به طور خلاصه:
حکایت اعرابی و مروارید، یکی از معروفترین حکایتهای سعدی است که به ما میآموزد که ارزش واقعی چیزها، در شرایط مختلف، متفاوت است و باید به نیازهای اصلی خود بیشتر توجه کنیم.