جمله با قیف

1. برای درست کردن شیرینی، مواد را از داخل قیف مخصوص روی سینی ریختم.

2. قیف بازاریابی به ما کمک می‌کند تا مشتریان را از آگاهی به خرید هدایت کنیم.

3. برای پر کردن بطری‌های کوچک، از یک قیف استفاده کردم تا مواد هدر نرود.

4. او رنگ را داخل قیف ریخت و به آرامی روی بوم پاشید تا طرحی خلاقانه ایجاد کند.

5. در تعمیر ماشین، مکانیک از یک قیف برای ریختن روغن موتور استفاده کرد.

کاربرد روزمره:

1. برای ریختن شربت داخل بطری، از قیف استفاده کردم تا نریزد.

2. مادر با استفاده از قیف، مربا را در شیشه‌های کوچک تقسیم کرد.

3. اگر قیف نداشتی، می‌توانی از یک پلاستیک قیف درست کنی و مایعات را راحت‌تر بریزی.

4. او شن‌ها را از داخل قیف به بطری‌های شیشه‌ای کوچک منتقل کرد تا تزیینات زیبایی بسازد.

کاربرد علمی و فنی:

5. در آزمایشگاه، مایعات را از طریق قیف و کاغذ صافی فیلتر کردیم.

6. مکانیک‌ها برای ریختن روغن در موتور از یک قیف مخصوص استفاده می‌کنند.

7. در شیمی، قیف بوخنر برای جداسازی جامدات از مایعات به کار می‌رود.

کاربرد در بازاریابی و تجارت:

8. قیف فروش به کسب‌وکارها کمک می‌کند مشتریان را از مرحله آگاهی تا خرید هدایت کنند.

9. یکی از مهم‌ترین مفاهیم در دیجیتال مارکتینگ، قیف تبدیل کاربران به مشتریان است.

10. با بهینه‌سازی قیف بازاریابی، نرخ تبدیل مشتریان به خریداران را افزایش دادیم.

کاربرد در استعاره و طنز:

11. او برای مطالعه، روش قیف وارونه را پیش گرفته بود؛ هر چه می‌خواند، از ذهنش بیرون می‌رفت!

12. وقتی غذا کم است، سرو غذا باید مثل قیف باشد؛ ابتدا کم و بعد برای همه اضافه شود!

13. بعضی‌ها در یادگیری مثل قیف هستند؛ کلی اطلاعات وارد ذهنشان می‌شود ولی چیزی نگه نمی‌دارند!