داستان ضرب المثل تهی پای رفتن به از کفش تنگ
داستان ضرب المثل تهی پای رفتن به از کفش تنگ را از سایت سوگو دریافت کنید.
داستان کوتاه برای ضربالمثل:
«تهیپای رفتن به از کفش تنگ»
*(به زبان ساده و کودکانه)*
---
عنوان: «پای دردسرساز»
شخصیتها:
- سارا (دختربچهی ۸ ساله)
- مادر بزرگ (زن دانا و مهربان)
---
۱. هدیهی مشکلساز
یک روز، مادر بزرگ برای سارا یک جفت کفش زیبای جدید آورد. اما کفش یک شماره کوچک بود! سارا با اصرار گفت:
_«ولش کن مادربزرگ! اینقدر قشنگه که حتماً پام توش جا میشه!»_
---
۲. پیادهروی دردناک
سارا کفشها را پوشید و به پارک رفت. اما بعد از ده دقیقه:
- پاهایش سرخ و تاول زده شد.
- نمیتوانست بدود یا بازی کند.
- با ناراحتی روی نیمکت نشست و کفشها را درآورد.
---
۳. درس مادربزرگ
مادربزرگ با دیدن پاهای سارا، آهی کشید و گفت:
_«عزیزم! یادت باشد: تهیپای رفتن (پابرهنه راه رفتن) بهتر از پوشیدن کفش تنگ است! گاهی چیزهای زیبا، اگر به دردمان نخورند، فقط زجر میآورند.»_
---
۴. پایان خوش
سارا کفشها را با یک جفت کفش راحت عوض کرد و فهمید:
- راحتی از زیبایی مهمتر است.
- اگر چیزی به دردمان نمیخورد، اجبار کار درستی نیست!
---
نتیجهگیری:
این ضربالمثل به ما یاد میدهد:
- چیزهایی که با زور بخواهیم (حتی اگر زیبا باشند)، فقط باعث رنجش میشوند.
- بهتر است ساده و راحت زندگی کنیم تا اجباری در کار نباشد!
✏️ فعالیت پیشنهادی:
مثل سارا فکر کن! آیا تا به حال چیزی را به زور خواستهای که بعداً اذیتت کرده؟ آن را نقاشی کن!