درباره سرگذشت یک رود انشا بنویسید و در آن از زبان رود مسئله آلودگی آب و راههای جلوگیری از آن را شرح دهید

درباره سرگذشت یک رود انشا بنویسید و در آن از زبان رود مسئله آلودگی آب و راههای جلوگیری از آن را شرح دهید را از سایت سوگو دریافت کنید.

عنوان: رودخانه‌ای که گریه می‌کرد

من یک رودخانه‌ام، همان رودخانه‌ای که روزی زلال و شاداب از میان جنگل‌ها و شهرها می‌گذشتم. کودکان روی سنگ‌های ساحل من بازی می‌کردند، ماهی‌ها در آغوش من رقصان شنا می‌کردند و پرندگان بر شاخه‌های درختان کنارم آواز می‌خواندند. اما حالا... حالا دیگر کسی به من لبخند نمی‌زند.

روزهای خوش گذشته

یادم می‌آید وقتی بهاری می‌شد، آب من از ذوب شدن برف‌های کوهستان چنان زلال می‌شد که می‌شد ته رود را دید. زنان روستا برای شستن لباس‌ها به کنار من می‌آمدند و ماهیگیران با صید روزانه‌شان خانواده‌های خود را سیر می‌کردند. من نه تنها آب بودم، بلکه زندگی بودم!

روزهای سیاه آلودگی

اما کم کم کم کم چیزهای عجیبی در من ریختند:

- زباله‌های پلاستیکی که مثل غده‌های سرطانی در بدنم جا خوش کردند.

- فاضلاب کارخانه‌ها که آب مرا به رنگ سیاه درآورد و ماهی‌هایم یکی پس از دیگری مردند.

- مواد شیمیایی کشاورزی که از مزارع اطراف به درونم نشت کرد و مرا به جویباری سمی تبدیل کرد.

حالا دیگر هیچ کودکی جرئت نمی‌کند پایش را در من خیس کند. پرندگان از کنار من پرواز می‌کنند و حتی حیوانات جنگل هم از من می‌ترسند. من که روزی منبع زندگی بودم، حالا به گورستانی از زباله تبدیل شده‌ام.

فریاد نجات من

آیا کسی هست که صدای مرا بشنود؟ من هنوز هم می‌توانم نجات پیدا کنم، اگر شما انسان‌ها دست به کار شوید:

۱. زباله‌هایتان را در من نریزید؛ سطل‌های زباله برای همین ساخته شده‌اند!

۲. از مواد شوینده غیرسمی استفاده کنید تا وقتی به من می‌رسند، زندگی را نکشند.

۳. کارخانه‌ها را مجبور کنید فاضلاب خود را تصفیه کنند قبل از اینکه به من بریزند.

۴. درخت بکارید تا ریشه‌هایشان خاک را نگه دارد و آلودگی‌ها به من نرسد.

آرزوی من

من همچنان امیدوارم که روزی دوباره زلال شوم. روزی که کودکان دوباره در ساحل من بخندند و ماهی‌ها به خانه‌هایشان در دل من بازگردند. شما می‌توانید این رویا را واقعی کنید... اگر امروز دست به کار شوید.

پایان.