جمله با bear

جمله با bear را از سایت سوگو دریافت کنید.

1. The bear wandered through the forest, searching for food.

خرس در جنگل پرسه می‌زد و به دنبال غذا می‌گشت.

2. She couldn't bear the thought of losing her loved ones.

او نمی‌توانست فکر از دست دادن عزیزانش را تحمل کند.

3. The weight was too heavy to bear, so they worked together to lift it.

وزن بیش از حد سنگین بود که قابل تحمل باشد، بنابراین آن‌ها با هم کار کردند تا آن را بلند کنند.

4. Polar bears rely on sea ice to hunt and survive.

خرس‌های قطبی برای شکار و زنده ماندن به یخ‌های دریا وابسته هستند.

5. He had to bear the consequences of his actions.

او مجبور بود عواقب کارهایش را تحمل کند.

6. The grizzly bear stood tall, surveying its surroundings.

خرس گریزلی ایستاد و محیط اطراف خود را بررسی کرد.

7. Learning to bear life’s challenges makes you stronger.

یاد گرفتن تحمل چالش‌های زندگی، تو را قوی‌تر می‌کند.

8. The hikers were warned to avoid areas with bear activity.

به کوهنوردان هشدار داده شد که از مناطق با فعالیت خرس‌ها دوری کنند.

9. She bore the pain silently, determined to stay strong.

او درد را در سکوت تحمل کرد و مصمم بود که قوی بماند.

10. The bear cub followed its mother through the meadow.

توله خرس مادرش را از میان علفزار دنبال می‌کرد.