داستان تخیلی برای کلاس پنجم کوتاه از ریشه تا برگ
داستان تخیلی برای کلاس پنجم کوتاه از ریشه تا برگ را از سایت سوگو دریافت کنید.
داستان تخیلی کوتاه: «سفر یک دانه کوچک»``
(مناسب کلاس پنجم)
---
ریشه:
در اعماق خاکِ باغچهی خانگی، دانهی کوچکی به نام «دونو» خوابیده بود. یک روز، بارانِ بهاری او را بیدار کرد. دونو با خودش فکر کرد: *«من میخواهم بزرگ شوم و به آفتاب برسم!»*
ساقه:
دونو با تلاش زیاد، ساقهی نازکی درآورد و خودش را به سمت نور هل داد. کرم خاکی به او گفت: *«مواظب باش! ممکن است باد تو را بشکند!»* اما دونو قوی شد و از بین سنگها راه خود را باز کرد.
برگ:
بالاخره، دونو به سطح خاک رسید و دو برگ سبز مثل قلب درآورد. پروانهای روی برگهایش نشست و گفت: *«آفرین! حالا تو میتوانی غذای خودت را از نور خورشید بسازی!»*
گل:
یک روز، دونو گل زرد رنگی داد. همهی بچههای مدرسهی نزدیک، از دیدن او هیجانزده شدند. معلم علوم توضیح داد: *«این گل، خانهی جدیدی برای زنبورهاست!»*
دانههای جدید:
وقتی پاییز آمد، گل دونو خشک شد و دانههای تازهای ساخت. باد، دانهها را به خاکهای دورتر برد تا داستان زندگی دوباره آغاز شود...
---
پایان داستان 🌱✨
نکته آموزشی:
- چرخهی زندگی گیاهان (از دانه تا تولید دانهی جدید).
- اهمیت نور، آب و perseverance (پشتکار).
فعالیت پیشنهادی:
از دانشآموزان بخواهید نقاشی این داستان را بکشند یا ادامهی آن را بنویسند!