انشا در مورد کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد راه رفتن خودش را هم فراموش کرد

انشا در مورد کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد راه رفتن خودش را هم فراموش کرد را از سایت سوگو دریافت کنید.

# انشایی درباره ضرب‌المثل «کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد»

## مقدمه

ضرب‌المثل‌های فارسی گنجینه‌ای از حکمت و تجربه‌های گذشتگان هستند. یکی از این مثل‌های پرمعنی که درس بزرگی درباره «خود بودن» به ما می‌دهد، همین ضرب‌المثل کلاغ و کبک است. این مثل به ظاهر ساده، اما پر از درس‌های زندگی است.

## بدنه انشا

۱. معنای ظاهری مثل

این ضرب‌المثل داستان کلاغی را روایت می‌کند که:

- از راه رفتن زیبا و مغرورانه کبک خوشش آمده

- سعی می‌کند مانند کبک راه برود

- اما نه تنها راه رفتن کبک را یاد نمی‌گیرد

- حتی راه رفتن طبیعی خودش را هم فراموش می‌کند

۲. تفسیر و معنای عمیق

این مثل به ما چند درس مهم می‌دهد:

- خود واقعی‌مان را دوست داشته باشیم: هرکس ویژگی‌های منحصر به فردی دارد

- تقلید کورکورانه ممنوع: تقلید بدون فکر از دیگران خطرناک است

- قناعت کردن: به داشته‌های خودمان راضی باشیم

- شناخت توانایی‌ها: قبل از هر کاری، توانایی‌های خود را بسنجیم

۳. مثال‌های واقعی از زندگی

- در مدرسه: دانش‌آموزی که می‌خواهد دقیقاً مانند همکلاسی‌اش باشد

- در جامعه: جوانانی که شخصیت خود را برای تقلید از دیگران تغییر می‌دهند

- در کار: کسی که شغل مناسب خود را رها می‌کند تا مانند دیگران باشد

۴. پیام‌های اخلاقی

این ضرب‌المثل به ما یادآوری می‌کند که:

- هرکس استعدادهای ویژه خودش را دارد

- تقلید بی‌جا باعث از دست دادن هویت می‌شود

- باید قدردان ویژگی‌های منحصر به فرد خود باشیم

- پیشرفت واقعی زمانی است که خودمان باشیم

## نتیجه‌گیری

همانطور که سعدی شیرین‌سخن گفته است: «هرکه را اسرار حق آموختند / مهر کردند و دهانش دوختند». ما هم باید به جای تقلید از دیگران، استعدادهای خود را کشف و پرورش دهیم. کلاغ اگر همان کلاغ خوبی باشد که هست، ارزشش کمتر از کبک نیست.

نکته پایانی: به جای اینکه مانند کلاغ این مثل، خودمان را گم کنیم، بهتر است مانند پروانه‌ای باشیم که با بال‌های منحصر به فرد خود پرواز می‌کند. دنیا به تنوع و تفاوت‌های ما نیاز دارد، نه به یکسان‌سازی و تقلیدهای بی‌حاصل.