انشا در مورد روزی که دوست دارم تکرار شود
انشا در مورد روزی که دوست دارم تکرار شود را از سایت سوگو دریافت کنید.
# روزی که دوست دارم تکرار شود
## مقدمه
در میان تمام روزهای زندگی ام، یک روز خاص مانند نگینی درخشان در خاطرم میدرخشد. روزی که دوست دارم بارها و بارها تکرار شود، همان روزی است که توانستم برای نخستین بار در مسابقه داستاننویسی مدرسه مقام اول را کسب کنم. این روز نه فقط به خاطر موفقیتی که به دست آوردم، بلکه به خاطر تمام احساسات زیبایی که تجربه کردم، برایم بسیار ارزشمند است.
## بدنه انشا
۱. صبح آن روز خاص
- هیجان بینظیر: از شب قبل خواب به چشمم نیامده بود
- آماده شدن با دقت: انتخاب بهترین لباس برای روز مسابقه
- تشویق خانواده: پدر و مادرم با آغوش گرم مرا بدرقه کردند
- مسیر تا مدرسه: پر از تخیلات و رویاهای شیرین درباره نتایج مسابقه
۲. لحظات مسابقه
- سالن امتحان: سکوت خاصی بر فضای سالن حاکم بود
- موضوع جالب: «اگر میتوانستید یک روز از تاریخ را تغییر دهید، چه میکردید؟»
- نوشتن با اشتیاق: انگشتانم با سرعت روی کاغذ میرقصیدند
- اتمام کار: رضایتی که پس از نوشتن آخرین جمله احساس کردم
۳. اعلام نتایج
- لحظه نفسگیر: وقتی نامم را برای کسب مقام اول خواندند
- کفزدنها: صدای تشویق همکلاسیها و معلمان
- دریافت جایزه: وقتی مدیر مدرسه مدال طلا را به گردنم آویخت
- لبخند پدر و مادر: که با افتخار به من نگاه میکردند
۴. احساسات آن روز
- غرور سالم: احساس موفقیتی که از تلاشم نتیجه گرفته بود
- شادی بیحد: مانند پروانهای که برای اولین بار پرواز میکند
- اعتماد به نفس: باور کردن تواناییهای خودم
- قدردانی: از معلمی که مرا در این راه تشویق کرده بود
## نتیجهگیری
آن روز خاص به من آموخت که با تلاش میتوان به رویاها دست یافت. همانطور که توماس ادیسون گفته است: «نبوش یک درصد الهام و نود و نه درصد عرق ریختن است.» امروز هرگاه آن مدال طلا را میبینم، نه فقط به موفقیت آن روز، بلکه به اهمیت تلاش و پشتکار فکر میکنم. تکرار آن روز نه فقط برای موفقیتش، بلکه برای یادآوری این درس ارزشمند زندگی است.
نکته پایانی: زندگی از چنین روزهای درخشان ساخته شده است. روزهایی که به ما ثابت میکنند باور به خود و تلاش مستمر میتواند معجزه بیافریند. شاید تکرار آن روز به همان شکل ممکن نباشد، اما میتوانم با همان اشتیاق و پشتکار، روزهای جدید و زیبایی را خلق کنم.